شاطر عباس صبوحی قمی

حسن اعرابی شاطر عباس صبوحی به سال۱۲۵۷هجری قمری در شهر قم دیده به جهان گشود. در مکتب خانه‌ای که به اصرار پدر می‌رفت دلباخته دختری به نام گلچهره شد و این عشق پاک و بی‌آلایش و ذوق خدادادی او را به شعر و غزل سرایی سوق داد. فوت پدر و محرومیت خانواده او را مجبور […]

حسن اعرابی

شاطر عباس صبوحی به سال۱۲۵۷هجری قمری در شهر قم دیده به جهان گشود. در مکتب خانه‌ای که به اصرار پدر می‌رفت دلباخته دختری به نام گلچهره شد و این عشق پاک و بی‌آلایش و ذوق خدادادی او را به شعر و غزل سرایی سوق داد.
فوت پدر و محرومیت خانواده او را مجبور به ترک تحصیل نموده و رهسپار تهران می‌سازد تا با کار و تلاش امور زندگی را بگذراند، اما دوری از محبوب آتش عشق را در دل او افزون می‌سازد. گلچهره هم که تاب تحمل فراق یار را ندارد به سوی او می‌رود تا درکنار شاعر آرام گیرد. اما سرنوشت بازی دیگری در سر دارد و گلچهره را که حالا همسری غمگسار برای این شاعر عاشق و تنگدست است در بستر بیماری می‌اندازد و سرانجام چنگال مرگ گلویش را می‌فشارد و به دیار باقی می‌کشاند.
مرگ گلچهره ضربه سهمگینی به شاعر واود کرده خواب وخوراک از او می‌گیرد و هر روز خاک گور معشوق را توتیای چشم کرده و ساعت‌ها با نغمه‌های آتشین و غزل‌های سوزناک ودلنشین با محبوب راز و نیاز می‌کند.
شاطر عباس سواد چندانی نداشته و حتی گفته‌اند در هنگام کار فرد باسوادی را کنار خود می‌نشانده تا شعری که او می‌سروده یادداشت کند، اما از ذوق و استعداد بی‌نظیری برخوردار بوده است و از شعر و ادب گذشته ایران نه تنها بی‌اطلاع نبوده، بلکه آشنایی کافی با مباحث ادبی و دینی و شعری داشته است.
زیباترین وشورانگیزترین اشعار شاطر عباس غزلیات او است که زبانی ساده و روان و صمیمی دارد. مضمون پردازی‌ها و نکته‌گویی‌های او در غزل نمایانگر عشق سوزان درونی او است. این عشق زمینی و بی‌آلایش اصلی‌ترین مضمون اشعار او است که گاهی رنگ و لعاب عارفانه و آسمانی هم می‌گیرد، اما در هر دو شکلش پاک و صمیمی و نشان از تجربه خاص شاعر دارد.
نمونه شعر
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزه خود را به گمانش که شب است
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطۀ خال تو به بالای لب است
یا رب! این نقطۀ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است
شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه به شرط ادب است
عشق آن است که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است
گر”صبوحی”به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است

 

شاطر عباس شاعر خوشنام گمنام

شاطر عباس متخلص به صبوحی، زاده ۱۲۷۵ در شهر قم، ساکن تهران، پدرش کربلایی محمدعلی و نام جدش را مشهدی مراد نوشته‌اند. دربارۀ سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفته‌اند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پرپشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوش‌ترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهره‌ای بسیار جذاب به او بخشیده بود آن‌چنان که نظرها را به سوی خود جلب می‌کرد. صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خویش گفته‌اند: خوش مشرب، مصاحبت‌اش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر می‌رسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن می‌کرد و پیشبندی لطیف می‌بست اواز شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات می‌باشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است. از جزئیات زندگی این
شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. وفات شاطر عباس صبوحی به روایتی سال ۱۳۱۵ آمده است که این تاریخ نمی‌تواند صحیح باشد؛ به سبب این‌که بر روی جلد کتابچه اشعار ایشان از عنوان مرحوم استفاده شده است. ظاهراً معروفیت او بیشتر بدان سبب است که چنان که گفته‌اند از سواد خواندن و نوشتن بی‌بهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه می‌سروده است. بسیاری از اشعار او در سینه مردم ثبت بود و کم‌تر به قلم و کاغذ روان شده بود. کتابچه پیوست از مجموعه شخصی این‌جانب که در قطع جیبی، در پنجاه صفحه به تاریخ ۹ آذر ۱۳۰۶ برای نخستین بار به همت دو کتابفروشی بازاربین الحرمین تهران یعنی آقایان حسن آقا گودرزی ستوده و میرزا اسدالله شهشهانی که شامل تعدادی از غزلیات و رباعی‌های شاطر عباس می‌باشد منتشر شده است. اما از گفته‌های کوتاه ناشر در مقدمه کتاب پیدا است که ارتباطی بین شاعر و ناشر در میان نبوده و این سروده‌ها از مردم عادی گردآوری شده. از این شاعر آثار دیگری نیز منتشر شده است اما به نظر می‌رسد به سبب این‌که بسیاری از سروده‌های وی مکتوب نشده باشد دیگر اثری از آنها در دسترس نباشد و به مرور زمان فراموش شده‌اند.

از سروده‌های معروف او است:
نیک رویان جهان را چو سرشتند زگل سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

یا در طلیعه غزلی سروده:
ای خوش آنانکه قدم بر در میخانه زدند بوسه دادند لب ساقی و پیمانه زدند

علی ططری
@alitatari_ir 👇

 


بخشی از غزلیات و رباعی‌های شاطر عباس متخلص به صبوحی چاپ آذر ۱۳۰۶
@alitatari_ir