یادداشتی در باره پردیسان

دیشب مهمان جناب آقای نائینی بودیم. خانه شان در جای بسیار دوری در پردیسان بود. این شهرک عجیب و شگفت که یک مرتبه مثل … سبز شده، حالا جای بیش از دویست سیصد هزار جمعیت است. برخی از مجموعه ها مسکونی، اختصاص به گروه های خاصی از جمله طلاب دارد. خانه های شصت هفتاد متری […]

دیشب مهمان جناب آقای نائینی بودیم. خانه شان در جای بسیار دوری در پردیسان بود. این شهرک عجیب و شگفت که یک مرتبه مثل … سبز شده، حالا جای بیش از دویست سیصد هزار جمعیت است. برخی از مجموعه ها مسکونی، اختصاص به گروه های خاصی از جمله طلاب دارد. خانه های شصت هفتاد متری و گاه بیشتر. شهری که تقریبا منهای کلیات، بدون برنامه ریزی دقیق ساخته شد و بعدها سعی شد هر جایش، چیزی را که نداشت، مثل بازار و مسجد و ورزشگاه و غیره جای دهند. مهم تر از همه محدودیت راه ورودی داشت و دارد، و این که در شیبی قرار داشت که سیل از سمت ورجان و کهک به راحتی به آن سرازیر می شد. کلی کار شد تا مسیری برای تغییر جهت آن داده شود. این پردیسان آن قدر خیابان اصلی و فرعی دارد که نگو و نپرس. کل تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب، اسامی اش آنجا هست. کاشی کسی جدولی از آنها تهیه می کرد. یک بخش شهرک، و یک بخش شهر پردیسان. بیشتر آپارتمانی و گاه ویلایی. جایی که رفتیم هنوز زمین های فراوانی داشت. یعنی خانه های بسیار اندک و زمین های رها. می گفتند حالا متری هفت صد هزار تومان است و زمانی دویست و پنجاه تومان. به ما توصیه شده بود زودتر بیایید که شغال هم دارد. البته داخل خانه خوب بلکه بسیار بود، و باید به ذوق آقای نائینی تبریک گفت. حالا بسیاری از موسسات فرهنگی قم هم به پردیسان رفته اند. شاید بیش از دویست درس طلبگی هم هست. برخی در مساجد و برخی در موسسات. این همه مثل خیلی از چیزهای دیگر پیش بینی نشده بود. بخش قابل توجهی از پردیسان از حسنات یا سیئات آقای نواب دوست قدیمی ماست. وقتی شهرک مهدیه پانزده سال طول کشید ساخته شود، پردیسان پنجاه برابر آن در مدت ده پانزده ساله اخیر ساخته شده است. حالا ورودی پردیسان به قم وحشتناک است. به خصوص پیش و پس از آن دهها رستوران بزرگ، موسسات بزرگی مانند دانشگاه آزاد قم، دانشگاه قم، و شهرکهای دیگری هست که همه از یکی دو ورودی اصلی رفت و آمد می کنند. چند سالی بود که آقای خسروشاهی هم تصمیم گرفت کتابخانه عمومی بسازد که بحمد الله ساخت. فضای طلبه های پردیسان هم خاص است. اغلب طلبه های جوان و با گرایش های آنها خاص است که حالا نمی شود زیاد در باره اش نوشت. در مواقع انتخابات، وضعیت ویژه ای دارد و رفتن افرادی جز آن جریان، معمولا باید با احتیاط باشد. مقصودم کاندیداهاست. البته طلبه های معتدل هم بسیار فراوانند. جالب است که پردیسان محل رشد و نمو طب سنتی هم هست. و حشتناک. اندیشه های آقایی به نام …. که درس خارج طب سنتی هم می دهد. چندین درس خارج فقه و اصول هم در مسجد آنجا بود و هست. از جمله درس آقای عابدی و آقای خاتمی. اخیرا درس آقای عابدی به اطراف حرم شاید مسجد اعظم منتقل شده است. آقای نائینی ما هم درسشان با چند ده طلبه، فقها و اصولا، در مدرسه خان و مسجد امام زین العابدین است. و اما زمینی هم برای کتابخانه های تخصصی وابسته به دفتر آیت الله سیستانی در نظر گرفته بودند که با مشورتی که شد، دوستان منصرف شدند و حالا شهرداری قم زمینی ده هزار متری در بلوار پیامبر اعظم داده (اول قرار بود هفده هزار متری بدهد که بعدا عقیده شان عوض شد. مراسم دیروز بود که من هم نبودم). در واقع دو دیدگاه در باره رابطه قم و پردیسان هست. یکی این که باید در قم اصلی که اطراف حرم است برنامه های محوری را اجرا کرد و دیدگاهی که به این حرف باور ندارد. هرچه هست، الزامات شهر پردیسان حالا آنجا را خواهی نخواهی تبدیل به یک مرکز مهمی کرده است. دیگر نیروگاه که زمانی رقیب قم بود، در مقابل پردیسان جای مهمی به حساب نمی آید هرچند در حد خود مهم است. راستش وقتی طهران تازه سرپا شده بود، از اواخر صفوی و دوره زندیه، علما می نوشتند: طهران من بلاد الری. یعنی طهران دهی از دهات ری است. بعدها ری قریه ای از قرای طهران و محله ای از محلات آن شد. حالا هم، شاید روزی قم بشود مِن بلاد پردیسان. ولی خوب، قم از جهات دیگر هم رشد کرده است. اما پردیسان چیز دیگری است. تا کسی نبیند نتواند بفهمد که بنده چه عرض می کنم. حالا تا زوده یک نفر یا بیشتر بردارند تاریخ درست و درمون پردیسان رو بنویسند.
@jafarian1964