💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰

تعطيل عيد قم، اصفهان، کاشان بخش اول امسال جراید در اثر تصمیم واحد خود موفق شدند استفاده خوبی در ایام نوروز یا بهترین اعیاد ملی ایران بنمایند و اگر بتوانند این تصمیم را هر سال در این موقع بگیرند و از این تعطیلی ممتد با تجدید دماغ و فکر و روح خود استفاده نمایند خیلی […]

تعطيل عيد
قم، اصفهان، کاشان

بخش اول
امسال جراید در اثر تصمیم واحد خود موفق شدند استفاده خوبی در ایام نوروز یا بهترین اعیاد ملی ایران بنمایند و اگر بتوانند این تصمیم را هر سال در این موقع بگیرند و از این تعطیلی ممتد با تجدید دماغ و فکر و روح خود استفاده نمایند خیلی به موقع و مناسب خواهد بود.
ممکن است گفته شود که جراید یک مملکتی نباید تعطیل کنند و همان طور که در بین ملل راقيه معمول است روزنامه‌ها در ایام تعطیل جمعه و سایر تعطیل‌های رسمی هم باید انتشار یابد این نظر صحیح است زیرا تعطیل در ادارات جراید دنیای متمدن هیچ قدم نمی‌گذارد و جراید خارجی با تعطیل آشنا نیستند و اساسا انتشار جراید در روزهای تعطیل دو برابر می‌گردد زیرا مردم فراغت دارند استراحت خیال دارند و می‌توانند از جراید بیشتر استفاده نمایند اما متاسفانه تفاوت زندگی ما و کارکنان مطبوعات خارجه به حدی است که بتوان مقایسه کرد. اگر آنها در تمام مدت سال یک روز تعطیل نمی‌کنند دلیلش روشن است. هر کارگر و مستخدم و عضو روزنامه مخصوصاً هیأت تحریریه جراید قطعاً هر سه ماه یا شش ماه تعطیل ممتد یکماهه دارند که در این تعطیل می‌توانند قوای فکری و جسمی خود را تقویت نموده و دوباره آماده کار شوند ولی در تمام ایران کدام موسسه را سراغ دارید که کارکنانش هر شش ماه یک مرتبه به تعطیل به قصد استراحت فکر و آرامش خیال و تجدید قوا بروند؟
کار یک نواخت خسته کننده است کار بدون تفریح دماغ را فرسوده و فکر را محدود می‌سازد. اگر خوب در زندگی اجتماعی عمومی دقیق شوید می‌بینید هیچ دسته و طبقه‌ای نیست که پروگرامی در کار خود قایل شده و ساعاتی را برای تفریح و استراحت خویش تعیین و بر طبق آن رفتار نمایند. اشخاصی هستند که معتقدند زندگی باید روی مدار نظم و ترتیب سیر کند و برای نیل به این مقصود سعی و جهد هم می‌نمایند ولی تصمیمات آنها در قبال زندگی عمومی محو و حتماً دچال اختلال می‌گردد. در هر حال باید به تفریح و استراحت فکر بیش از این توجه داشت و هر قدر ممکن است زندگی را روی پروگرام و صحيح استوار ساخت تا بتوان در کارها موفقیت یافت و کامیابی حاصل نمود. بنابر این اگر جراید تهران مبادرت به تعطیل سیزده روزه عید نمودند باید به آنها کاملاً حق داد؛ زیرا برای کارکنان جراید با وجود کثرتِ کار مخصوصاً کار دماغی هیچ موردی برای استفاده از تعطيل وجود ندارد تعطیل‌های رسمی و هفتگی هم طوری نیست که بتواند خستگی و فرسودگی را رفع نموده مورد استفاده قرار گیرد.
از این قسمت که بگذریم به یک موضوع مهمتری بر می‌خوریم و آن آشنا و آگاه شدن هیأت مطبوعات است به زندگی اجتماعی و اوضاع و احوال مردم ولایات و چه موردی بهتر که از این قبیل تعطیل‌ها استفاده شده با مسافرت به نقاط مختلفۀ مملکت روحیات مردم به دست آمده طرز زندگی، اخلاق، عادات و نواقص امور اجتماعی آنها را از نزدیک مشاهده کرده و حتی المقدور مطالعات خود را مورد استفاده قرار دهند.
هر شهری در نظر ساکنین شهر دیگر تازگی‌های زیادی دارد. همان طور که هر مملکتی نزد مملکت دیگر تازگی دارد. الان در شهر تهران هیچ چیز جلب توجه ما را نمی‌کند اما وقتی یک نفر اصفهانی تازه وارد به تهران می‌آید هزاران موضوع تازه از اخلاق، عادات، گفتار، وضعیت شهر، ساختمان‌ها و غیره نظر او را جلب می‌نماید که برای او فوق‌العاده تازگی دارد.
فرقی نمی‌کند یک نویسنده آلمانی در شهر برلن موطن خود هیچ موضوع تازه‌ای از اخلاق و عادات اجتماعی نمی‌تواند به دست بیاورد؛ زیرا خود او در آن محیط پرورش یافته و با آن عادات و رسوم انس گرفته است ولی همان آلمانی وقتی به پاریس می‌رود هزاران چیز تازه نظر او را جلب می‌کند که می‌تواند روی آن کتاب‌ها بنویسد.
اطلاع یافتن از زندگی اجتماعی و عمومی مخصوصاً برای تیپ روزنامه‌نگار فوق‌العاده ضروری است و به طوری که ذکر شد این قسمت را هیچ کس جز خود مدیران و یا نویسندگان جراید با مسافرت‌های خود به اطراف نمی‌توانند بر عهده بگیرند؛ مثلاً مخبر و نویسنده‌ای که در کاشان اقامت دارد تحت تأثیر محیط و اخلاق و عادات اجتماعی قرار گرفته و هیچ وقت نمی‌تواند مطالبی جز ورود حکومت یا تمجید فلان مأمور یا بارندگی و گرمی هوا و خوبی و بدی محصول و این قبیل اخبار چیز دیگری بنویسد کسی می‌تواند تازگی‌هایی در شهر کاشان پیدا کند که از خارج بر آن محیط وارد شده باشد.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۵ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱.

 

بخش دوم

در هر حال تصمیم بنده در ایام عید این بود که هم چند روزی را در خارج تهران با فراغت خیال به سر برده و هم از نزدیک شهر تاریخی و باعظمت اصفهان و شهر صنعتی کاشان و شهر مهم و دارالعلم قم را دیده به طرز فکر، اخلاق، عادات و رسوم اجتماعی ساکنین آن آگاه شده وضعیات شهر و نواقص امور اجتماعی و عمومی آنها را نیز دیده و تا حدودی که حافظه‌ام قادر باشد مطالب قابل مذاکره و بحث را به استحضار سایر هموطنان آنها برسانم و چنانچه نواقصی در قسمت‌های اجتماعی دارند خودشان مرتفع ساخته و اگر در قسمت‌هایی که مربوط به ادارات مربوطه دولتی محتاج به اقداماتی است، توجه اولیای امور جلب شده اصلاحات لازمه به عمل آید بنابر این تعطیل عید را از هر حيث مغتنم و مفيد دانسته، مورد استفاده قرار دادم و امیدوارم که در شماره‌های آتی بتوانم خاطرات مسافرت خود را در چند شماره به استحضار خوانندگان گرام برسانم.

موقعیت شهر قم
صدی ده نفر مسافرینی که از قم می‌گذرند داخل شهر قم را نمی‌بینند و حرکت خود را از هر نقطه طوری قرار می‌دهند که بدون توقف در این شهر از یک طرف وارد شده و از طرف دیگر خارج شوند. این حس بدبینی بین عابرين قم به قدری شیوع یافته است که بسیاری از اشخاص را دیدم توقف شب را در میمه بین راه قم و اصفهان و بیتوته کردن در قهوه‌خانه آنجا را به ماندن در قم ترجیح می‌دادند؛ در صورتی که اگر مختصر توجهی از طرف خود مردم نسبت به رفع نواقص موجود به عمل آید، نه فقط این بدبینی مرتفع می‌گردد بلکه اهالی قم از پرتو این کثرت عبور و مرور از فقر و وضعیت ناگوار فعلی نجات خواهند یافت.
قم دو موقعیت مهم و برجسته دارد: یکی این که یک مکان مقدس و شریف و زیارتگاه مسلمین است که نه فقط از اطراف و اکناف ایران زائرین زیادی همیشه به این شهر وارد می‌شوند که مطابق احصائیه صحیح به طور متوسط روزی بیش از سه هزار نفر زائر در این شهر وجود دارد بلکه از ممالک مجاور نیز دستجات زائرینی به این شهر وارد می‌شوند و عدۀ مسافرینی که به قصد زیارت قم وارد می‌شوند به مراتب بیشتر از مسافرینی است که به مشهد می‌روند؛ زیرا از نقطه نظر موقعیت دیگر این شهر که یک قسمت است عدۀ واردین به این شهر فوق‌العاده بیشتر از خراسان می‌باشد.
موقعیت دوم این شهر شایان توجه بسیاری است؛ زیرا برای مسافرت به هر نقطه از مرکز ایران و جنوب و جنوب شرق و غرب ایران باید از قم عبور کرد. قم با داشتن این دو موقعیت الان باید از شهرهای پر ثروت و مترقی ایران باشد؛ در صورتی که اگر آثار با عظمت زاويه مقدسه را برداریم و از اصلاحات بلدی که در این اواخر شده است چشم بپوشیم قم یک شهر کثیف و خراب و غیر قابل مسکون و مردمان آن در نهایت انحطاط و عقب ماندگی زندگی می‌کنند و تا حدی می‌توان احساسات بدبینی عابرین این شهر را تأیید کرد.
صحرای خشک و لم یزرع بیابان بی‌آب و علف خط تهران به قم به سرعت برق از نظر می‌گذشت و جز تأثر و تأسف چیزی در ما ایجاد نمی‌کرد. مسافرین اتومبیل همه آقایان هيأت عاملۀ شیر و خورشید سرخ ایران بودند که برای انجام کار خیر و تأسیس مریضخانه عازم قم بودند. چمن‌زارها، صحاری سبز و خرم، مناظر قشنگ، جنگل‌ها، قراء و آبادی‌های متصل به هم ملل راقیه را همه دیده بودند و به این اراضی بایر خشک، که تا دیده و توانایی داشت درخت و سبزه دیده نمی‌شد حسرت می‌خوردند و طبیعت را مقصر می‌دانستند. کمی دور شدیم طبیعت رخسارۀ خود را نشان داد طوفان و باد عجیبی بیابان را تیره و تار کرد. شن‌های بیابان مثل سوزن به چهره‌ها فرو می‌رفت. اتومبیل از سرعت خود نمی‌کاست و در برابر این طبیعت مقاومت می‌کرد. هر قدر به قم نزدیک می‌شدیم طوفان و باد و گرد و غبار شدیدتر می‌شد و شن‌های بیابان بیشتر زحمت می‌داد و می‌خواست نشان بدهد که این بیابان‌های بی‌آب و علف و لم يزرع نتیجه موقعیت طبیعی ایران است و ساکنین این مملکت هنوز نتوانسته‌اند در برابر این عوامل طبیعی: خشکی، بی‌آبی و کمی باران، طوفان و بادهای عجیب مقاومت نموده و از طرق دیگر جلوی طبیعت ایستادگی نمایند.
مقاومت و برابری در مقابل طبیعت هم کار مشکلی است. هیچ تردید نیست که محیط ایران آب و هوای این مملکت عوامل، طبیعی کوه‌های ممتد و مرتفع همه دست به هم داده و روزگار ساکنین این مملکت را این طور سخت و صعب کرده‌اند و شاید همین عوامل طبیعی رفته رفته انرژی و استعداد و احساسات را در بین مردم زایل کرده است والا در هیچ کجای عالم مردمی قانع‌تر و فقیرتر از اهالی این مملکت مخصوصاً ساکنین شهرهای کوچک و قرا و قصبات مملکت نخواهید یافت که اگر طبیعت با این مردم موافقت داشت با وجود هوش و ذکاوت جبلی و حس کار در مردم ایران مملکت آبادتر و مردم سعادتمند بودند.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۵ و ۱۶ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱.

بخش سوم

در بازگشت اروپا بین مسکو و بادکوبه با یک نفر آلمانی که جهت مهندسی راه آهن به ایران می‌آمد همسفر بودم. ترن به سرعت می‌گذشت و به بادکوبه نزدیک می‌شد. رفته رفته آبادی‌ها و اراضی سبز و خرم تبدیل به زمین‌های خشک و لم‌یزرع می‌گردید. رفیق آلمانی ما وقتی چشمش به زمین‌های بایر افتاد با تعجب تمام گفت چطور این زمین‌ها بایر مانده و زراعت نمی‌شود؟ بعد آه حسرت آمیزی کشید و گفت ای کاش پنجاه متر از این اراضی را در آلمان به من می‌دادند. من دیگر هیچ غصه‌ای نداشتم. رفیق آلمانی ما نمی‌دانست هر قدر به شرق نزدیک شود این تعجب و حسرت او زیادتر و ولع او بیشتر می‌گردد. من تعجب می‌کردم که مهندس چطور زراعت کند. پس پرسش از حالات او معلوم شد اهالی آلمان غالبا فلاحت‌پیشه و هر کار و صنعتی داشته باشند زراعت را هم دوست دارند و اراضی قشنگ و زیبای خود را همیشه مثل دسته گل سبز و خرم نگاه می‌دارند. به این جهت یک وجب زمین را بدون استفاده نمی‌گذارند.
با کمی مطالعه زود فهمیده می‌شود که این اختلاف مهم بین دو قطعه اروپا و آسیا مسلماً از اختلافات طبیعی به وجود آمده که رفته رفته یک مملکتی را مثل آلمان پر از علم و معرفت کار و صنعت و مردمان آن را با انرژی و مستعد بار آورده و مملکت آلمان در سایه همین عوامل پرجمعیت شده پیشرفته و ترقیات مهمی حاصل کرده است و مملکت دیگر در هر یک فرسخ زمین آن یک نفر آدم هم برای نمونه دیده نمی‌شود!
بالأخره هیچ نمی‌توان عوامل طبیعی را از نظر دور داشت و آن را موثر در خوشبختی و بدبختی ملتی ندانست ولی در عین حال باید مثل دیگران مبارزه کرد. مقاومت نمود. تشبث و توسل جست تا به مقصود رسید. تفاوت بزرگ فکری ما و دیگران همین است که ما زود خسته و فرسوده و از کاری که در قدم اول به عدم موفقیتمان تمام شود می‌گریزیم و دیگران این طور نیستند سعی و کوشش می‌کنند، فداکاری و جهد می‌نمایند تا موفقیت حاصل کنند.

[ورود به قم]
دو ساعت از شب می‌گذشت. چراغ‌های نفتی قم از دور چشمک می‌زد. کم کم خیابان قم که متصل به پل می‌شود جلو آمد. اتومبیل چرخید و داخل خیابان جدیدالتأسيس قم گردید، ولی در نزدیکی گاراژی ناگهان واقعه‌ای نظر ما را جلب کرد؛ زیرا عده‌ای از مردم بعضی با فانوس جلوی اتومبیل را گرفتند و به محضی که اتومبیل ایستاد اطراف اتومبیل را احاطه کردند. این‌ها راهنما و مبلغین هتل‌ها! بودند. یکی می‌گفت مسافرخانه ما دارای اتاق‌های تمیز است. دیگری می‌گفت این بالاخانه به رستوران هم مجاور است. آن دیگری از نظافت اتاق و خوبی محل و مجاورت به صحن صحبت می‌کرد و بالأخره هر کدام با اصرار و ابرام زیادی می‌خواستند ما را به طرفی بکشانند و هر قدر گفته می‌شد ما مهمان هستیم و منزل داریم نتیجه نداشت. در این ضمن دو سه نفر حمال و چند نفر شاگرد رستوران با پیراهن‌های سفید خود به اتومبیل نزدیک و به راهنمایان ملحق شده از نو شروع به تمجید از منازل خود نمودند و با گداهایی هم که ما را محاصره کرده بودند هنگامه عجیبی تشکیل شد و مجالی نبود فکری برای خلاصی از این وضعیت بنماییم. در همین گیرودار دو نفر فانوس به دست از دور پیدا شدند. این‌ها راهنمایان حقیقی ما بودند؛ زیرا از منزل حاج فهيم التجار میزبانی که از ما پذیرایی می‌کرد آمده بودند.

مسافرخانه‌های قم
قبل از مسافرت اخیر خود به قم دو مرتبۀ دیگر به قم مشرف شده بودم، ولی مثل بیشتر مسافرین راهگذر بودم و از وضعیت شهر و ساکنین آن اطلاعاتی در دست نداشتم. جز آنچه شنیده بودم که یک سلسله افکار مسمومی بود از بدی وضعیت شهر قم که در مغز هر عابری تزریق می‌شود.
من معتقدم باید به هر وسیله هست معایب گفته شود ولو این که مردم خوششان بیاید یا بدشان بیاید؛ زیرا اگر بخواهیم موافق سلیقه اغلب هموطنان خود و تربیت اجدادی همیشه مدح و ثنا را پیشه خود سازیم و به اظهار معایب و نواقص زندگی لب نگشاییم هیچ کس متوجه نمی‌شود که فلان عمل و رفتار او زشت و نامطبوع بوده و او را به مذلت سوق خواهد داد بلکه روی تصور این که اعمال و رفتار و زندگیش خوب است سیر قهقرایی نموده رفته رفته با زندگی بد و اخلاق و کردار ناپسند مواجه و هم آغوش و بدبخت و بیچاره می‌گردد.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۶ و ۱۸ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱.

💠 بخش چهارم

[ظرفیت‌های قم]
قم با عظمت و ابهت و موقعیت به‌خصوصی که دارد مستعد آبادانی و ترقی است و بدبختانه معایب خیلی کوچک باعث عقب ماندگی این شهر از تجدد و تمدن و آبادی گردیده است. اگر بخواهیم موقعیت شهر قم را از نقطه نظر عبور و مرور و مسافرت به قصد اقامت با سایر شهرهای ایران مقایسه کنیم نظیر آن را در تمام ایران پیدا نخواهیم کرد. هیچ شهری در ایران نیست که عبور و مرورش به این کثرت باشد. قم با داشتن این موقعیت آیا سزاوار است گدا و فقیر آن بیشتر از همه جا باشد و ساکنیش غالبا بی‌چیز و قانع و شهر آنها کثیف و خراب باشد؟
این غفلت فقط از آنجا ناشی شده است که اهالی محترم قم و دسته منورالفکر آن هنوز متوجه موقعیت حقیقی این شهر نگردیده و درصدد بر نیامده‌اند از موقعیت شهر استفاده نمایند. یک اشتباه بزرگ هم که متأسفانه دامنگیر ما شده این است که همه چیز را از دولت می‌خواهیم؛ در صورتی که دولت ضامن رزق و روزی هیچ‌کس نیست و دولت نباید و نمی‌تواند در جزئیات زندگی اجتماعی مردم دخالت نماید و بالأخره هیچ وقت نباید منتظر بود دولت بیاید پذیرایی از مسافرین قم را هم بر عهده بگیرد.
مردمی که به این شهر وارد می‌شوند انتظار دارند اهالی قم با گشاده‌رویی از آنها پذیرایی کرده، وسایل آسایش و راحتی آنها را با تأسیس مهمانخانه‌های خوب فراهم نمایند. رستوران‌ها و کافه‌های خوب برای پذیرایی از مسافرین آماده باشد و کم کم گردشگاه‌ها تدارک کنند و مسافرین را ترغیب به توقف قم نمایند تا از هر نقطه‌ای حرکت می‌کنند قم را به حساب بیاورند؛ یعنی برای اقامت خود در این شهر نیز پروگرامی معین نمایند که یک روز یا یک شب و یا اقلاً چند ساعت در این شهر به سر برند. حقیقتاً خجالت‌آور است که گفته شود یک شهر كثيرالعبوری مثل قم فاقد یک مهمانخانه یا رستوران خوب و نظیف است. مسافری که تصمیم بگیرد یک روز یا دو روز در قم بماند طوری بیچاره و بلاتکلیف می‌ماند که حاضر است هر ساعت توقف خود را در قم مبلغی خریداری کرده خارج شود.

[مهمان‌خانه‌های قم]
مهمانخانه‌های قم عبارت از خانه‌های کثیف یک عده مردمی است که اتاق‌هایی برای زوار تدارک کرده و همانطور که در شماره‌ قبل اشاره شد مسافرین را دعوت به خانه‌های اجاره‌ای خود می‌نمایند یا بالاخانه‌هایی است که در طرفین خیابان جدید می‌باشد. چرا، یک مسافرخانه‌ای هم در همین خیابان دیده شد که شبیه به کاروانسرا است و اتاق‌های آلونکی برای مسافرین تهیه شده. از این که بگذریم هر گاراژی چندین بالاخانه و اتاق دارد که غربا و مسافرینی که به حکم اجبار در قم می‌مانند جا می‌دهند.
حالا فکر کنید قریب چهار و پنج هزار نفر جمعیتی که شب عید نوروز برای تحویل سال نو به قم مشرف شده بودند چگونه با این عدم وسایل جا گرفتند. تمام خانه‌هایی که برای مسافرین و زوار تهیه و آماده است پر شده بود. گاراژها، بالاخانه‌ها و مسافرخانه‌ها و بالأخره منازل اشخاص هم برای مسافرین خصوصی و یا خویشاوندان خود پر شده بود؛ به طوری که شب قبل از تحویل اجاره هر اتاق به پنج تومان رسیده بود. در صورتی که همان اتاق را در روزهای دیگر به یک قرآن یا سی شاهی اجاره می‌دهند. بیچارگی مردم فقیر این شهر از همین جا فهمیده می‌شود که با روزی یک قران و سی شاهی و حتی پانزده شاهی در ایام عادی اتاق با لوازم اجاره می‌دهند.

[قم در هنگام تحویل سال نو]
روزی که عصر آن روز تحویل حمل می‌شد قم هنگامه عجیبی بود. لاینقطع اتومبیل از شهرهای اطرف و نقاط دور دست می‌رسید و مسافر خالی می‌کرد. جمعیت در خیابان مقابل صحن موج می‌زد. مسافرینی که در بالاخانه‌ها پر شده بود همه از پنجره‌ها گردن کشیده و منظره تماشایی تشکیل داده بودند.
بعد از تحویل اتومبیل گیر نمی‌آمد. بلیت اتومبیل به تهران و سایر نقاط دو برابر قیمت پیدا کرده بود؛ زیرا همه می‌خواستند بروند و حتی یک شب و یک ساعت دیگر نمانند. همین طور هم شد. بعد از تحویل قم خلوت شد. بورس‌ها پایین آمد. کرایه منازل قیمت عادی خود را گرفت و فردای آن روز تمام اشخاصی که برای تحویل به قم آمده بودند رفتند و تک و توک مسافر جدید به قصد اقامت می‌آمد؛ چرا یک شهری با این موقعیت و عظمت باید طوری باشد که مردم نخواهند در آنجا اقامت نمایند؟ چرا کرایه خانه باید به این ارزانی باشد؟ و بالأخره برای چه هیچ وسیله‌ای برای استراحت نیست؟ آیا جز به علاقه و توجه خود مردم به چیز دیگری می‌توان تعبیر کرد؟
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۸ فروردین ۱۳۲۰، ص ۱.

 

💠 بخش پنجم

شبی که ما وارد شده بودیم دو سه دسته مسافر تازه واردی را دیدیم که قصد عزیمت به اصفهان داشتند و چون عصر پنجشنبه که ادارات تعطیل شده بود از تهران حرکت کرده بودند مجبور بودند شب را در قم بخوابند و صبح عازم شوند. این آقایان خیلی فرنگی مآب و متجدد بودند. دوست و آشنایی هم در قم نداشتند که به منزل او وارد شوند. باور کنید برای ماندن یک شب در قم عزا گرفته بودند. متحیر بودند چطور شب را در آنجا به سر برند؛ زیرا منزلگاه آنها یکی از همین بالاخانه‌ها بود که هیچ وسیله آسایش نداشت. به طور مسلم این آقایان حاضر بودند نفری پنج تومان بدهند و شب را به آسایش و راحتی بسر برند فردای آن روز هم بمانند در صورتی که بعد شنیدم مجبور شدند شب را در آن اتاق تا صبح چمباته زده برای هم قصه بگویند تا سفیده صبح بدمد و قبل از آفتاب اتومبیل خود را حاضر نموده، قم را ترک نمایند.

[قم مسافرخانه می‌خواهد]
مردم می‌توانند از هر یک نفر مسافری که از این شهر فقط عبور می‌کند مبالغی به طيب خاطر استفاده نمایند و حال آن که اکنون این موضوع را به کلی از نظر دور داشته و مسافرخانه‌های آنها در ظرف سال پر از غربا و زواری می‌شود که با روزی دو قرآن و ده شاهی می‌خواهند امرار زندگی نمایند.
بالاخره تأسیس یک مهمان‌خانه آبرومند برای شهر قم از واجبات است. حالا نمی‌خواهیم بگوییم چند مهمانخانه؛ زیرا ابتدا باید یک مهمانخانه خوب باز شود با رستوران و کافۀ نظیف و مناسب با مهمان‌خانه تا اگر سایرین نتایج آن را درک کردند رفته رفته به این کار توسعه داده و شهر تاریخی و با عظمت قم را از شکل فعلی خارج کنند. افتتاح یک مهمانخانه خوب با رستوران و کافۀ آن به طور مسلم ماهی چند هزار تومان عاید این شهر خواهد کرد. علاوه بر این که سبب آبادی و اصلاح شهر می‌گردد. بدیهی است وقتی مسافر جا و منزل داشت علاقه‌مند می‌شود یک شب یا بیشتر در قم بماند. شهر را گردش کند، حومه قم برود، آثار قدیمه و تاریخی که در اطراف قم هست تماشا نماید و تمام اینها به نفع مردم و شهر قم است. هر قدر به این فکر وسعت داده شود و وسایل جلب مسافر فراهم گردد مستقیماً به آبادی و ترقی شهر کمک شده و رفع بیچارگی و بیکاری و فلاکت عدۀ کثیری را که در نهایت مضیقه و عسرت در این شهر به سر می‌برند خواهد کرد.

وضعیت عمومی شهر قم
از کنار شهر قم رودخانه‌ای می‌گذرد که آب این رودخانه از نقطه‌ای که سرچشمه می‌گیرد تا مجاورت قم شیرین و برای زراعت استفاده می‌شود ولی همین که از اراضی کویر و نمک‌زارها عبور کرد شور و غیر قابل استفاده زراعتی می‌گردد تا جایی‌که در شن‌زار فرو می‌رود.
به استثنای یکی دو قنات آب شیرینی که در قم وجود دارد آب مشروب اهالی آبی است که از چاه کشیده می‌شود و عموماً کمی شور می‌باشد ولی از نقطه نظر صحی مفید است. طرز ذخیره کردن آب در چاه طور عجیبی است؛ زیرا در زمستان مردم چاه‌های خانه‌های خود را با آب شیرین پر می‌کنند و به محض این که قدری نمک در آن می‌ریزند آب فرو می‌نشیند و در تمام مدت تابستان آب مشروب خود را از آب شیرین که در طبقه فوقانی آب شور چاه قرار گرفته است بر می‌دارند و همین که آب شیرین تمام شد و به طبقه آب شور رسید زود فهمیده می‌شود. تعجب در این نیست که چگونه آب شور و شیرین مخلوط نمی‌شود؛ زیرا آب شور متوقف، چاه سنگین و آب شیرین بالا می‌ایستد. این قسمت بیشتر عجیب است که در تمام مدت تابستان از ابتدایی که شروع برداشتن آب شیرین می‌شود تا وقتی که به طبقۀ آب شور می‌رسند همیشه دو ذرع آب در چاه وجود دارد و معلوم نیست آب شیرین ذخیره که تا لب چاه بوده و بعد با ریختن قدری نمک فرو نشسته در کجا ذخیره گردیده است و چرا پس از ریختن نمک پایین می‌رود. خود مردم سر این کار را ندانسته‌اند قطعاً یک موضوع مهم علمی است که از بحث ما خارج است.
چون آب چاه‌ها تکافوی شرب مردم را نمی‌نماید آب انبارهای بزرگی نیز در نقاط مختلفه شهر ساخته شده که هر سال در زمستان پر می‌شود و مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد. بنابراین به طور کلی باید تصدیق کرد که وضعیت آب مشروب اهالی قم خوب نیست و مردم دچار زحمت فوق العاده می‌باشند. چنانچه نسبت به تأسیس و دایر کردن چند رشته قنات اقدام شود رفع این زحمت از مردم شده به علاوه موجبات ترقی و پیشرفت زراعت و فلاحت شهر فراهم می‌گردد.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۸ – ۱۹ فروردین ۱۳۲۰، ص ۱.

 

💠 بخش ششم

[کار و صنعت در قم]
اهالی قم را از نقطه نظر صنعت و کار می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: یک دسته فلاحت‌پیشه هستند که زراعت آنها در اطراف قم و عبارت از پنبه، تریاک، گندم و جو و حبوبات است. اراضی قم استعداد زراعت و فلاحت را دارد و اگر توجه مختصری به موضوع آب به وسیله تأسیس قنوات شود یا از رودخانه کنار شهر قبل از آن که از نمکزار عبور می‌کند به وسایل مقتضیه و با حفر نهرها استفاده کامل بشود با استعداد زمین مسلماً فلاحت و زراعت این شهر بیش از این ترقی خواهد کرد.
قالی‌بافی: شاید کسی نمی‌دانست که در قم اکنون بیش از هفتصد دستگاه قالی بافی نصب شده و بهترین قالی را بیرون می‌دهند قالی بافی در قم سابقه نداشته است، ولی در ظرف سنوات اخیر رفته رفته به این صنعت توجه شده و اکنون عده کثیری از این راه ارتزاق می‌نمایند و قالی و قالیچه‌هایی که در قم بافته می‌شود کاملاً شبیه قالی‌های کاشان و جوشقان می‌باشد و غالباً از نقشه‌های قالی‌های کاشان و جوشقان تقلید می‌نمایند.
علاوه بر قالی‌بافی صنایع کوچک یدی قم نیز جالب توجه است که اگر قدری تشویق شود بهتر و زیباتر خواهد شد؛ مثلاً صنعت کاشی‌سازی و کوزه و گلدان‌سازی قم خیلی خوب پیش رفته است و صنعتگران این کار مهارت مخصوصی در ظرافت و قشنگی صنعت خود به خرج می‌دهند..
صنایع نساجی در قم نیز وجود دارد که با دستگاه‌های نساجی دستی کار می‌کنند ولی هنوز چندان وسعت نیافته است.
[روحانیت در قم]
از این قسمت هم که بگذریم و طبقۀ تجار را هم کنار بگذاریم، طبقه روحانیون قم جلب نظر می‌کند. قم دارالعلم و اکنون یک مرکز مهم روحانیت می‌باشد که قریب هزار نفر طلبه در این شهر وجود دارند که سیصد نفر آنها همیشه در مجلس درس آیت‌الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حضور یافته به طلبگی و تحصیل اشتغال دارند. اداره امور آقای حاج شیخ عبدالكريم متضمن مخارج زیادی است که از ماهی دو هزار تومان تجاوز می‌کند و این مخارج عبارت است از مخارج مدرسه و حقوق و خرج معیشت بسیاری از طلبه‌ها و مخارج مریضخانه‌ای است که تحت نظر خود آقای حاج شیخ اداره می‌شود که خیلی منظم و مرتب و با مراقبت و توجه تام صرف می‌شود. این وجوه از طرف خیرخواهان مخصوصاً طبقه تجار نقاط مختلفه مملکت به عنوان آقای حاج شیخ برای همین مصارف می‌رسد که خود بودجه و اداره و مؤسسه را تشکیل می‌دهد.
[فقر در قم]
روی هم رفته اگر بخواهیم در روحیات مردم این شهر دقیق شویم انحطاط مادی و معنوی بین توده زیاد دیده می‌شود وضعیت کسبی و معیشتی اهالی چندان رضایت‌بخش نیست فقرا و اشخاصی که در مضیقه زندگی هستند دسته و تیپ بزرگی را در این شهر تشکیل می‌دهند. علت آنهم آنچه معلوم می‌شود این است که چون قم مورد توجه و زیارتگاه مسلمین بوده و همیشه دستجات زوار و مسافرین به این شهر وارد می‌شده‌اند بعضی از مردم رفته رفته حرفه و صنعت و زراعت را کنار گذاشته و برای استفاده از زوار بدون این که سر و صورتی به این کار بدهند و یا به واسطه بی‌اطلاعی توجه به اهمیت آن داشته باشند به شکل بدی این کار را اداره کرده و یک عده به تکدی عادت کرده‌اند و در نتیجه اکنون روزگار عدۀ کثیری از مردم این شهر تباه و در نهایت سختی و مذلت زندگی می‌کنند. وضعیت صحی قم نیز خوب نیست. در صورتی که شهر قم با موقعیت مهم آن که همیشه عده زیادی زوار و غریب وارد می‌شود، باید فوق العاده دقیق باشد. اگر از اداره صحيه شهر و یک نفر طبیب آن صرف نظر نماییم دیگر از طبیب و دوا و صحیه خبر و اثری نیست. البته اداره بلدیه نیز دارای شعبه «صحی» و طبیب صحی هست ولی این وسایل کافی برای یک شهر چهل هزار نفری قم با زوار و مسافرین وارده به این شهر نیست و باید به این قسمت از یک طرف و نظافت شهر از طرف دیگر توجه کامل به عمل آید.
کمک به معرفت عمومی
تا وقتی کسی داخل کوچه‌های پیچ در پیچ تنگ و باریک و مخروبه قم نشده است، نمی‌تواند احتیاجات این شهر را به اصلاح و آبادی تشخیص دهد. زوار و مسافرینی که به قم وارد می‌شوند غالباً از محوطه صحن و حرم و اطراف میدان قبرستان خارج نمی‌شوند و اگر به بازار هم داخل شوند دو سه رشته بازاری که در جلو واقع است می‌بینند؛ در صورتی‌که این یکی دو خیابان و بازار تنها شهر قم نیست. مثل قزوین که اگر مسافر پای خود را از قسمت شمالی شهر و دو سه خیابان بزرگ و تازه‌ساز آن خارج نموده به محلات شهر داخل شود درجۀ بدبختی و فلاکت مردم و خرابی شهر را می‌بیند که هیچ تصور آن را نمی‌کرده است در صورتی که اگر با نظر سطحی نگاه کند و همین چند خیابان جدید و قشنگ را در قزوین مورد دقت و توجه و سنجش اوضاع عمومی شهر قرار دهد مطالعات او کاملاً ناقص و هیچ با واقعیت و موضوع تطبیق نمی‌کند.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۹ – ۲۱

💠 بخش هفتم

روزی که به قصد دیدن بنای تاریخی و معظم مسجد جامع قم که به حال خرابی افتاده است گذارم به یک قسمت از داخله شهر افتاد خرابی و بیچارگی مردم را بهتر توانستم از نزدیک ببینم. دالان‌های مرطوب تنگ و تاریک یعنی بازارهای مولد امراض در عرض این راه قرار گرفته بود و در طرفین بازار نیز کوچه‌های کثیف دیده می‌شد. خانه‌های مردم عبارت از درب کوتاه یک‌پارچه‌ای بود شبیه به درب آغل‌های گوسفند که وارد دالان تاریکی می‌شد و سپس به روشنایی حیاط و اتاق‌های کوتاه و کثیف می‌رسید. وضعیت زندگی این طبقۀ مردم حقیقتاً رقت‌آور بود؛ زیرا فاقد همه گونه وسایل زندگی و آسایش بودند و فقط اعتیاد به این زندگی است که آنها را ولو ناقص و ضعیف و نحیف هم باشد نگاه می‌دارد؛ والا با نبودن وسائل صحی کامل می‌بایستی تلفات این شهر چند مقابل باشد.
بازارهایی که در مجاورت حرم و خیابان واقع شده روشن و تمیز است و معلوم می‌شود بلدیه نسبت به آنجا اصلاحاتی به عمل آورده ولی همین که از این چند بازار دور شدید به یک رشته دالان‌های نمناک و باریکی می‌رسید که دکاکین اطراف آن یک قسمت خالی و بسته بقیه را نساجان و نخ‌تابان که همه با دست کار می‌کنند اشغال کرده و با حلاجان مشغول تصفیه پنبه و پشم می‌باشند و گرد و غبار از در و دیوار این بازارها می‌بارد. مردمی که در این هوای کثیف به‌سر می‌برند هر قدر با محیط مأنوس شده و به آن خاک و غبار عادت داشته باشند معهذا مرض خانمان‌سوز سل در فضای مرطوب و کم نور بازارهای مزبور مبتلایان زیادی تدارک خواهد کرد.
قیافه‌های زرد و لاغر بعضی از مردم، مجسمه‌های مقوایی متحرک همه از استیلای امراض مختلفه حکایت می‌کرد. بدیهی است که از این دسته مردم مریض و عليل جز خمودت و جمودت فکری چیز دیگری نمی‌توان انتظار داشت و با این افکار مسموم نمی‌توان امید ترقی و اصلاحی را داشت؛ مگر این که دولت توجه خود را به این قبیل شهرهای عقب مانده بیشتر معطوف ساخته و به وسیله توسعه و بسط امور معارفی، صحی و بلدی، این زنجیر خمودگی را پاره کرده مردم را به زندگی بهتری آشنا و آگاه سازند تا رفته‌رفته، دایره فکر خود را وسیع‌تر ساخته و بدانند غیر از پنبه‌ریسی و حلاجی کارهای صنعتی دیگری هم هست. اسباب و ابزار جدیدی هم وجود دارد و با تشبث به حرفه‌های بهتری می‌توان زندگی سعادتمندی پیدا کرده و زندگی این نیست که آنها دارند و بالاخره دسته فقیر و بیچاره‌ای هم که فقط منتظرند چند نفر زوار غریب را به منزل خود آورده و از این راه سد جوعی کنند باید بفهمند طریقه و راهکار جز آن است که آنها دارند.
اصلاح و تجدد فرع بر تشخیص و احتیاج است وقتی فلان خانواده طبقه سوم قمی معنای زندگی را نمی‌فهمد و تصور می‌کند همان چهار دیوار گلی و اتاق کثیف آرامگاه همیشگی اوست به قرص نانی هم باید قانع باشد. محیط فکرش استعداد تشخیص زندگی بهتری را ندارد. در یک ظلمت و تاریکی به سر می‌برد. به علاوه وضعیت قم هم تا چندی قبل به این تاریکی و جهالت کمک می‌کرد و اکنون یک مغزهای راکد و فکرهای محدود توده قمی یعنی اکثریت ساکنین این شهر را تشکیل داده است. با این اشخاص و این سنخ فکر چگونه می‌توان اطلاحات و ترقیاتی را منتظر بود؟
این خانواده قمی چه احتیاجی در زندگی برای خود تشخیص می‌دهد جز همان چیزهایی را که دارا می‌باشد. وقتی احتیاج و تشخیص نبود بدیهی است به آب باریکه و قرص نان قناعت شده و هیچ وقت در صدد بر نمی‌آید به کار و شغل و حرفه خود وسعتی دهد یا آن را شکل نوینی سازد تا منافع و عایدات بیشتری بردارد و در پرتو آن زندگی خود را عوض نماید یا خانه خود را مطابق اصول حفظ الصحه ساخته و از فضاحت و کثافت بیرون آورده با زندگی حقیقی وفق دهد. یک نفر عوام قمی هیچ وقت این افکار را در مخیله خود راه نمی‌دهد و به این جهت ممکن نیست تجدد و تغییر و اصلاحی در این مردم پیدا شود و جالب آن که متوجه ساختن مردم به معایب زندگی و رفع نواقص آنها کار زیاد مشکلی نیست به دلایل ذیل:
شهر قم را مردمانی صنعتگر و کارکن تشکیل داده است؛ زیرا اگر از یک طبقه خیلی کم که چشم به زوار و غربا دوخته و با وضعیت پریشان و فقیر به‌سر می‌برند و طبقه اتکالی دیگر که باز با تکدی گذران می‌نمایند صرف نظر کنیم بقیه مردم کارگر و صنعتگر و کاسبان‌اند که روزی چندین ساعت کار می‌کنند؛ منتها کارشان چون از روی فکر بسیط نیست اجرت کمی عاید آنها می‌دارد که به همان مزد و عایدات کم قانع شده زندگی می‌کنند.

💠 بخش هشتم

[پیشنهاداتی برای توسعه قم]
بدیهی است یک چنین شهر با چنین مردمی که می‌خواهند کار کنند و مایلند از توانایی و بازوی فتوت خویش ارتزاق نمایند مستعد ترقی و آبادی است، منتها وسایل و اسباب کار مردم را تجسس می‌نمایند که این وظیفه را طبقه روشنفکر قم و دولت در عهده دارند. دولت می‌تواند از راه توسعه معارف که متاسفانه تاکنون توجهات مخصوصی نشده و این شهر فاقد کلاس‌های متوسطه است به معرفت مردم کمک نماید. طبقه روحانیون قم نیز که احاطه کاملی به افکار عمومی مردم شهر دارند می‌توانند کمک‌های شایانی نسبت به توجه دادن مردم به ترقی و اصلاحات اخلاقی و معنوی و تقویت فکر و توسعه دایره مغز آنها نموده و بالاخره مردم را از این وادی جهل و بی‌اطلاعی بیرون بیاورند. به عقیده ما این وظیفه و مسئولیت مستقیم را اگر چه آقایان روحانیون محترم انجام داده‌اند ولی بیشتر می‌توانند مردم را راهنمایی و هدایت به راه راست و طریق سعادت نمایند؛ زیرا دیگر مدرسه نمی‌تواند این وظیفه مهم را انجام دهد بلکه بهترین مربی جامعه قم اکنون می‌توانند آقایان روحانیون قم واقع شده و مردم را از این زندگی اتکالی و جمودت بیرون آورند. البته دولت هم بایستی به ترویج معارف این شهر و تربیت نسل آتیه کمک نماید تا در لوای توسعه معارف و باز شدن افکار مردم خود تشخیص احتیاجات زندگی را داده و بدون این که بلدیه در صدد برآید که آلونک‌های کانون مرض را خراب نماید خود پیش قدم شده اسباب کار و زندگی را پیدا کرده و در روی خرابه‌های قدیم زندگی سعادتمندانه‌ای برای خویش تدارک کنند. با سعی و عمل کار و صنعت را به طریق بهتری پیشه خود سازند و وسعت دهند تا با زندگی نوین و مشحون به خرمی و آسایش و صحت هم آغوش گردند. والا تصور نمی‌رود با این شکل زندگی و طرز فکر و کار بتوان امیدی به اصلاحات اساسی در این شهر داشت.

مسافرت‌ها
با این که قم در بیست و چهار فرسخی پایتخت واقع شده و از نقطه نظر موقعیت شهری و کثرت عبور و مرور حایز اهمیت فوق‌العاده می‌باشد خیلی جای تعجب و تأسف است که نسبت به موقعیت خود تا این حد در خرابی باقی مانده و توده مردم آن نیز در انحطاط معارفی و اخلاقی زندگی می‌کنند. هنوز این شهر فاقد بسیاری از موسسات مفید امروزی است. هنوز روح و فکر اکثریت مردم با صحیه و معارف و بلدیه آشنا نشده است. بعد از کمک به معارف عمومی و آشنا ساختن مردم به زندگی و حیات خود اصلاحات بلدی و پاره‌ای اصلاحات دیگر در شهر قم در رأس کارهای ضروری و مهم این شهر قرار گرفته است؛ زیرا به طوری که در مقالات گذاشته اشاره شد قم در سر راه مسافرین داخلی و خارجی قرار گرفته و شهری نیست که مورد توجه و نظر نبوده و کنار افتاده باشد. در صورتی که با وجود این اهمیت از بسیاری شهرهای دور افتاده ایران هم عقب‌تر مانده است. به طور مسلم صدی پنج نفر مسافرینی که از قم می‌گذرند خارجی هستند مخصوصاً در قبال تبلیغ و پروپاگاندی که در لندن از صنایع ایران شده است عدۀ مسافرین خارجی به قصد دیدن آثار تاریخی اصفهان رو به تزاید خواهد گذاشت و باید کاملاً متوجه بسیاری از نکات مسافرت این قبیل سیاحان به ایران تأثیرات و خاطرات بدی در آنها تولید ننماید.

[توسعه حمل و نقل]
نکاتی که باید رعایت شود در درجه اول ترتیب و تنظیم وسایط نقلیه و حسن رفتار صاحبان گاراژ با عموم مسافرین مخصوصاً خارجی است. همه می‌دانیم که هنوز نه فقط سرویس منظمی برای مسافرت وجود دارد بلکه اشکالات زیادی موجود می‌باشد که ناشی از عدم مراقبت و توجه صاحبان گاراژ است. مسافر خارجی که عادت به اتلاف وقت ندارد، دقیقه و ثانیه را شماره می‌کند و مسافرت‌های او در همه جای دنیا روی دقیقه بوده چطور می‌تواند نصف روز را در کاروانسرای کثیفی که به منزله محل توقف یا استاسیون اتومبیل است لاتکلیف و سرگردان بسر برد.
این قسمت حقیقتاً خیلی عجیب و بغرنج شده و معلوم نیست چه معمایی است که در حل آن عاجز مانده‌اند.

💠 بخش نهم

[گاراژهای قم]
روزی که از قم عازم اصفهان بودم در یکی از این استاسیون‌ها ناظر منظره تأسف‌آوری بودم. اتومبیل‌های دراز سیمی،‌ لاری که برای حمل و نقل مرغ مناسب‌تر است تا آدم، مرتباً در انتهای محوطۀ خراب و کثیف گاراژ صف بسته و آماده قبول مسافر بودند. هر یک از این قطارهای لاری مربوط به یک شوفر و عازم یک نقطه بود. مسافرین مرکب از زن و مرد و بچه آفتابه و کوزه و منقل خود را با ریسمان به طرفین قطار آویزان کرده بقچه‌های آذوقه خود را پهلوی خود گذاشته کف اتومبیل را با لحاف و دوشک مفروش کرده بدبخت‌ها از سفیده صبح در قطار لاری نشسته‌اند به انتظار حرکت ولی معلوم نیست شوفر که از دیشب مفقود شده کجا مانده است. از همه طرف به دنبال او به قهوه‌خانه‌ها می‌روند تا بالاخره مقارن ظهر او را در یکی از قهوه‌خانه‌ها خفته می‌یابند. همین که سر و کله او پیدا شد و شروع به ریختن روغن و بنزین ماشین نمود ناگهان متوجه شد که مسافرین این خط اشتباهی نشسته‌اند. این لاری به کاشان می‌رود در صورتی که مسافرین عراقی در آن نشسته بودند. ناچار مسافرین پایین آمده، شروع به باز کردن اثاثیه خود نموده، خط را عوض کردند. بعد نفهمیدم چه وقت حرکت نمودند و تصور نمی‌کنم آن شب موفق به عزیمت شده باشند. ترن دیگری در شرف حرکت بود؛ زیرا در دالان گاراژ از صبح یک اتومبیل لاری دراز ایستاده بود و شوفرش با گاراژدار در مجادله و کشمکش و برای کرایه و مخارج دلالی گفتگو داشت. حالا این منظره را با یکی از استاسیون‌های راه آهن فرنگ مقایسه کنید و حاصل جمع را پیش هم بگذارید ببینید چه تفاوت فاحشی به دست می‌آید. چندین رشته خط در استاسیون‌های بزرگ هست که هر یک به شهر یا مملکتی می‌رود. مسافر وقتی وارد این استاسیون‌ها می‌شود گیج و اندک غفلتی او را به زحمت فوق‌العاده‌ای می‌اندازد؛ زیرا به محض این که اشتباه مختصری نموده و خط عوضی را بگیرد و ترن حرکت نماید، ممکن است یک روز بلکه بیشتر وقتش تلف شود. به این جهت غالباً دیده شده است که با وجود دقت‌های زیادی که مسافر می‌نماید و تابلوهای راهنمایی که وجود دارد به علاوه توضیحاتی که مستخدمین راه آهن می‌دهند معهذا مسافر وقتی هم که در ترن نشسته باز از همسایه خود سوال می‌کند آیا این ترنی است که به فلان نقطه حرکت می‌نماید؟
این وحشت مسافر برای این است که اگر اشتباه کرده باشد یا دیر آمده باشد مطمئن است که اشتباه او ذره‌ای در توقف و حرکت ترن تأثیری ندارد و اگر هم قبل از حرکت ترن به اشتباه خود واقف شود حدأقل خسارتی که به او می‌رسد تفریط وقت او است؛ زیرا ترنی که به مقصد او عازم بوده است در ظرف همین دو سه دقیقه سرگردانی او حرکت کرده و او باقی می‌ماند. بالاخره در پیش دیگران وقت طلا است و برای این که مردم را متوجه اهمیت وقت سازند ساعت‌های حرکت ترن را که در ظرف سال تغییر نمی‌کند و اگر تغییر کرد فوراً طبع و توزیع و اعلام می‌دارند. غالباً دقایق و ثانیه را معین می‌کنند؛ مثلاً در تابلو خوانده می‌شود که ترن این خط ساعت ده و ۳۲ دقیقه و نیم، تابلوی دیگر هشت و پنجاه و نه دقیقه و تابلوی دیگر ساعت شش و هفده دقیقه و نیم اعلام گردیده است و همین که عقربک بزرگ ساعت گار روی ثانیه معهود قرار گرفت ترن بدون خبر به حرکت در می‌آید.
حالا از این قسمت می‌گذریم و از گاراژهای خودمان صحبت می‌کنیم. آیا آقایان مؤسسین گاراژ نمی‌توانند قیمتی برای وقت خود و مردم قایل شوند؟ چه عیب دارد اگر مسافر را ملزم و متعهد سازند در سر ساعت برای حرکت حاضر شود چطور خواهد شد اگر مسافری که تخلف می‌نماید و بیش از یک ساعت از موعد مقرر دیر حاضر می‌شود، او را محروم ساخته و اتومبیل را حرکت دهند. بالاخره این کارها را بنده و شما باید تحت نظم و ترتیب قرار دهیم والا ملائکه‌های آسمان مأمور اجرای آن نخواهند شد. بیش از ده سال است وسایط نقلیه ایران اتومبیل شده سی سال دیگر هم به این پایه بماند علاقه‌مندی و توجهی به اصلاح این معایب نشان داده نشود همین وضعیت درهم و عجیب باقی خواهد ماند!
آیا بهتر نیست صحن گاراژها که مسافرین باید در آنجا چند ساعت بسر برند تا وسایل حرکت خود را آماده کنند از شکل متعفن و مخروبه فعلی خارج شده تمیز و نظیف و گلکاری بشود؟
این‌ها معایبی است که جز به لاقیدی و مسامحه عاملین کار به چیز دیگری نمی‌توان تعبیر کرد.

 

💠 بخش دهم

به استثنای یکی دو دفتر گاراژ بقیه دفترهای گاراژ قم شکل قهوه‌خانه را پیدا کرده است که یک طرف شوفر دراز کشیده طرف دیگر شاگر شوفر خوابیده. آن طرف چند نفر به سر و کول یکدیگر می‌زنند و بالاخره در خارج هیاهو و جنجالی است برای یک اختلاف حساب دو قازی که بین شوفر و دفتردار پیدا شده است. حالا فکر کنید یک نفر مسافر خارجی که بخواهد بلیت مسافرتی از این دفاتر تهیه کرده و در آن محوطه‌های گاراژ وارد کثافات شده و چند ساعت معطلی بکشد چه خاطراتی از مملکت سیروس با خود همراه خواهد برد؟
مردم و شهر
ما امروز صحبت خود را در قم با بحث مختصری در اطراف اخلاق و عادات اجتماعی و اصلاحات ضروری شهری خاتمه داده و از فردا راجع به شهر تاریخی و با عظمت اصفهان مذاکره می‌کنیم.
مکرر شنیده شده است که اخلاق عمومی اهالی قم خوب نیست. این حرف را هرکس که مسافرتی به قم کرده باشد یا از آن شهر عبوراً گذشته باشد بلاتأمل و بدون تعمق از زبان جاری می‌سازد بدون این که خود متوجه معایب و مضار این گفتار باشد؛ زیرا این پروپاگاند عجیب هم از افکار مسمومی است که علیه مردمان این شهر تزریق و بدیهی است مستقیماً به ضرر مردم و شهر قم تمام خواهد شد. در صورتی که این طور نیست و قضاوت مردم روی شایعات و افواحات و بالاخره تماس با یک دسته از مردمی است که پذیرایی مسافرین و زوار را در عهده می‌گیرند و چون غالباً طرز رفتار و گفتار آنها با مسافرین خوب نیست، مسافرین همیشه با سوظن به آنها نگاه می‌کنند و این رویه سبب شده است که مسافر قضاوت فردی را روی عموم قرار می‌دهد و حال آن که اگر کسی کمی بیشتر معاشرت و آمیزش با محترمین این شهر بنماید به روح وداد و بی‌آلایشی و حسن نیت اهالی قم زود واقف خواهد شد و می‌فهمد گفته‌های پیش یک شهرت به کلی غلطی بوده است که ابداً با اخلاق و عادات اجتماعی و عمومی اهالی قم تطبیق نمی‌کند.
تردیدی نیست که مردم قم از معارف خیلی دور افتاده و مردمان روشنفکر و تجدد و ترقی‌خواه آن کاملاً در اقلیت هستند و به این جهت خرافات و موهومات در بین توده فراوان و همین قضیه سبب عقب ماندگی این شهر شده است ولی این عقب ماندگی از معرفت و آشنایی به زندگی و کاری که موافق مقتضیات کنونی باشد هیچ ارتباط با روح مردم که در نهایت سادگی و بی‌آلایشی می‌باشد ندارد. مردم قم باهوش و زودفهم هستند و اگر توجه بیشتری از طرف طبقه منورالفکر و مخصوصاً طبقۀ روحانیون این شهر که قطعاً علاقه‌مند می‌باشند به تربیت حقیقی و تزکیه اخلاق و عادات اجتماعی آنها بشود شک نیست در مدت کمی روح تازه و نوینی در این شهر دمیده خواهد شد و مردم با استعداد فطری و ذاتی خود زود پیش خواهند افتاد. معهذا اگر قم را با چند سال قبل تطبیق نمایند تغییرات مهمی در آن پیدا خواهید کرد؛ چه از لحاظ شهر و چه از لحاظ اخلاق و عادات اجتماعی که خیلی پیش افتاده است و امید می‌رود مردم عموماً سعی نمایند از یک طرف شهر خود را قشنگ ساخته مورد توجه مسافرین قرار دهند و از طرفی به موضوع مهم مسافر بیش از این توجه داشته و آن را سرسری تلقی ننمایند؛ زیرا به طوری که در ظرف سنوات گذشته تجربه شده است نتیجه این سو رفتار بعضی از مردم با مسافرین و اداره نشدن این کار به طرز آبرومندانه سبب شهرت‌های غلطی نسبت به مردم شهر شده که از واقعیت به کلی دور است و ایجاد همین احساسات در میان مردم سایر شهرها و مخصوصاً مسافرین خسارات بزرگی به این شهر وارد خواهد ساخت. چه اگر این افکار مرتفع نگردد و یا ترمیم نشود رفته رفته حسن معاشرت و اختلاط و آمیزش سایر مردم با اهالی قم کم شده و وقتی روح موالفت و اتفاق و اطمینان در بین نبود بدیهی است بسیاری از کارهای برجسته و مهم لاینحل و عقیم مانده خسارات زیادی به طرفین خواهد زد که به هیچ شکلی جبران پذیر نیست.
بالاخره شهرت غلط و انتشارات بی‌اساس تأثیرات بسیار بد و خطرناکی در هر هر موضوعی دارد که باید به هر وسیله‌ای هست آن را مرتفع و این سیل خطیر پر ضرر و زیان اجتماعی را از بین برد.
اگر اهالی قم موضوع جلب مسافر و حسن پذیرایی و توجه از آنها را مورد دقت قرار دهند و آن را سر و صورتی داده و به طرز پسندیده‌ای در آورند نه فقط منافع آنی اهالی شهر تأمین گردیده بلکه متضمن اصلاحات و ترقیات مهمی در آتیه برای شهر خواهد بود؛ زیرا مسافرین و عابرین کم کم می‌تواند در این شهری که حالا آن را خراب می‌نامند قدم گذاشته و با محترمین و طبقه تجار و کاسب شهر آمیزش نموده و به شهرت غلط و بدبینی بی موضوع سابق خود واقف شوند و رفته رفته آمد و رفت و توقف زیادتر شده، معاملات و داد و ستد و معاشرت بیشتر گردیده و با این موقعیت مهم و مجاورتی که این شهر با پایتخت دارد و از طرفی روح آرام و بی‌آلایش و استعدادی که مردم دارند خواهید دید خیلی زود شهر و مردم ترقی و راه سعادت را پیش خواهند گرفت.

💠 بخش یازدهم

[عوارض بلدی]
اما موضوع بلدیه
روزی که برای ساختمان مریضخانه قم در اراضی متصل به شهر حکومت و رئیس بلدیه و جمعی از تجار و محترمین شهر حضور یافته بودند که مراسم اولین كلنگ بنای مریضخانه معمول گردد مذاکراتی از بلدیه و لزوم اصلاحات شهری پیش آمد و بعضی از تجار از عوارض بلدی شكوه داشتند. این شکایت آنها برای این بود که اهالی شهر قم چون غالبا فقیر و بی‌بضاعت هستند استعداد تأدیه عوارض بلدی را ندارند. من در آنجا اول متوجه این قسمت شدم که دولت بایستی به این قبیل شهرهایی که هم عقب مانده‌اند و هم اکثریت ساکنین آن را دستۀ کسبه ضعیف تشكیل می‌دهد كمک بدهد، مبلغی به عایدات بلدیه اضافه نماید تا بلدیه موفق شود به اصلاحات ضروری زود دست بزند، اما فوراً به نکته دیگری برخوردم و آن عملی نبودن این فکر از لحاظ عدم بودجه بود و یقین کردم دولت به هیچ‌وجه نمی‌تواند كمک‌هایی به بلدیه‌ها بدهد. به‌علاوه تنها شهر قم نیست که به این روز افتاده بلکه اگر بخواهیم از نقطه نظر فقر اقتصادی و مالی مردم شهرهای ایران را مقایسه و قضاوت کنیم قم چندین شریک و رفیق پیدا خواهد کرد که احتیاجات بیشتری دارند و اگر مجالی شد و راجع به کاشان صحبتی به میان آمد خواهید دید قم پیش کاشان عروس شهرها است.
اما نمی‌توان به این اظهار هم قناعت کرد و از كمک دولت صرف نظر نمود؛ زیرا حقیقتاً در بسیاری از شهرها مردم نمی‌توانند عوارض بلدی را به قدری که مناسب و برای شهر ضروری است بپردازند و اگر بخواهیم مطابق استعداد مردم عوارض گرفته و همان را خرج شهر نماییم به این زودی شهر صورت آبادی به خود نمی‌گیرد. اکنون نه فقط که ساج به ساختمان‌های شهری است بلکه نظافت و روشنایی شهر که اکنون شکل ناقصی دارد از ضروریات و اقدامات حتمی است. عمله‌جات تنظیف بلدی پیش از چهل پنجاه نفر نیستند که با عدم وسایل کامل به هیچ‌وجه از عهده تنظیف این شهر بزرگ برنمی‌آیند. روشنایی شهر قم عبارت از چراغ‌های نفطی است و فقط ماشینی برای الكتریک صحن و حرم و اطراف آن وجود دارد که مخصوص آستانه است و باید حتماً بلدیه شهر قسمت روشنایی برق را مورد توجه قرار داده عملی نماید. همینطور احتیاج به توسعه امور صحی بلدی شهر فوق‌العاده است که بلدیه با داشتن عایدات مکفی می‌تواند دست به کارهای وسیع‌تری بزند.
در هر حال بلدیه قم که بیش از دو سه سال نیست تأسیس و مشغول کار شده است وظایف و مسئولیت‌های مهمی در عهده دارد که اگر دولت بتواند از صرفه‌جویی‌ها و اعتبارات دیگر کمک‌هایی از نقطه نظر عدم استعداد مالی مردم نماید خیلی به موقع و موجب سرعت پیشرفت و آبادی شهر خواهد شد.
منبع: روزنامه اطلاعات، ۲۳ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱.