💠 میراث فرهنگی و شهرداری در بافت تاریخی قم

✍️ سیدمحسن محسنی طبق شنیده‌ها بین شهرداری و میراث فرهنگی در خصوص بافت تاریخی اختلافاتی وجود دارد که شرح آن به بیان ساده و بر اساس ظواهر چنین است: ۱. شهرداری به شدت تمایل دارد که با اجرای طرح‌های گوناگون و با صدور پروانه ساخت و پایان کار در بافت تاریخی به مثابه دیگر مناطق […]

✍️ سیدمحسن محسنی

طبق شنیده‌ها بین شهرداری و میراث فرهنگی در خصوص بافت تاریخی اختلافاتی وجود دارد که شرح آن به بیان ساده و بر اساس ظواهر چنین است:
۱. شهرداری به شدت تمایل دارد که با اجرای طرح‌های گوناگون و با صدور پروانه ساخت و پایان کار در بافت تاریخی به مثابه دیگر مناطق برای خود درآمد زودیاب حاصل کند ولو این درآمد ناپایدار باشد. ناگفته نباید گذاشت که شهرداری اقدامات خود را نوسازی بافت فرسوده و بافت جرم‌زا و نه درآمدزایی عنوان می‌کند. در کلیت امر اساسا شهرداری تفاوت چندان زیادی بین بافت تاریخی و بافت فرسوده نمی‌بیند. البته این دیدگاه استثنائاتی دارد. توجه شود منظور از شهرداری، همه تصمیم گیرندگان مرتبط با این نهاداند.
۲. میراث فرهنگی مکلف به حفظ بافت تاریخی است، لیکن برنامه و طرحی که هم شهرداری و هم مالکان و صاحبان حق را راضی کند، تا کنون ارائه نکرده است. در این حالت عدم ارائه برنامه و طرح اشکال بسیار بسیار بزرگی است که بر نهاد میراث فرهنگی و در سطح بالاتر شورای عالی شهرسازی و معماری وارد است.
۳. شهرداری نیز با توجه به دیدگاه خاص خود نسبت به بافت تاریخی، سعی دارد از این اشکال و ضعف نهایت استفاده را ببرد. البته اگر میراث فرهنگی و سطوح مرتبط بالاتر همچنان به غفلت خود ادامه دهند، پیروزی شهرداری دور از انتظار نیست؛ چون قدرت شهرداری در میدان‌های شهری بیشتر از میراث فرهنگی است.
شهرداری پیشنهاد دارد که صرفا لکه‌های تاریخی یعنی ابنیه تاریخی حفظ شود و بقیه بافت آزاد شود.
۴. بسیاری از مدیران شهری که از ارزش‌های فرهنگی و اقتصادی پایدار بافت تاریخی اطلاعات کافی ندارند و بیشتر مالکان و صاحبان حق، خاصه کسانی که با رانت اطلاعاتی مالک شده‌اند، طرفدار آزادسازی بافت تاریخی‌اند و اصرار بر حفظ آن را ضد توسعه عنوان می‌کنند.
۵. آزادسازی بافت تاریخی، برای شهرداری و مالکان – و نه لزوما همه مردم – در کوتاه مدت درآمدی “زودرس” و وسوسه‌انگیز ایجاد می‌کند ولی آنها را از درآمدی پایدار که بر مبنای حفظ فرهنگ و هویت و تنوع محیط شهری و معماری سنتی و از راه گردشگری است، محروم و شهر را بی‌مایه‌تر می‌کند.
۶. میراث فرهنگی و بافت تاریخی هرچند با مساحت ِکوچک ِ خود و هرچند پیر و آسیب دیده، تنه و اصلِ شهر و بقیه مناطق ولو بسیار بزرگ و هرچند بسیار نو و لوکس، شاخه‌ها و فرع شهر محسوب می‌شوند. اگرچه شاخه‌ها به علت گستردگی تنه را پنهان کرده‌اند ولی شاخه‌ها بدون تنه فرو می‌ریزند. هیچ فرد خردمندی اصل و بنیان خود را نابود نمی‌کند.
۷.باری ایجاد درآمدی پایدار برای شهرداری و مالکان به‌خصوص در بافت تاریخی نیاز به مدیرانی دارد که بتوانند افق‌های دور را ببینند و از ارزش‌های گونه‌گون میراث فرهنگی اطلاعات کافی داشته باشند و منافع عمومی را بر منافع شخصی ترجیح دهند و این مقدار از خودگذشتگی را داشته باشند که از نتایج کارشان مدیران بعدی بهره‌مند شوند و حتی این افتخار را ولو به ظاهر برای مدیران پسینی به ارمغان بگذارند؛ چون فرآیند اقتصادی و درآمدزا کردن بافت تاریخی و میراث فرهنگی زمان‌بر ولی پایدار است. البته تاریخ هرچند گاهی دیر، فداکاران حقیقی خود را به مردم معرفی خواهد کرد.
حال باید دید در میان مدیران شهری کدامیک واجد این خصایص‌اند؟