💢 چند قید قمی

۱. اِلِّ (elle): اِلّا؛ جز. نمونه: اِلِّ تو رفیقی نی. ۲. اِلّا و لِلّا: حتماً و قطعاً. ۳. اِلَّز: اِلّا از: جز. ۴. به آلِ مُلّا: فقط. ۵. به اِلِّ (be elle): بجز. ۶. جَخ: افزون بر این. ۷. جختا بَلا: افزون بر این. ۸. حُکماً: حتماً. ۹. صاف: دقیقاً. نمونه: صاف زدی تو خال […]

۱. اِلِّ (elle): اِلّا؛ جز. نمونه: اِلِّ تو رفیقی نی.
۲. اِلّا و لِلّا: حتماً و قطعاً.
۳. اِلَّز: اِلّا از: جز.
۴. به آلِ مُلّا: فقط.
۵. به اِلِّ (be elle): بجز.
۶. جَخ: افزون بر این.
۷. جختا بَلا: افزون بر این.
۸. حُکماً: حتماً.
۹. صاف: دقیقاً. نمونه: صاف زدی تو خال
۱۰. عَد: عَدل؛ دقیقاً. نمونه: آرِنجم عَد خورد تو پَلو بغل‌دَسّی.
۱۱. گُرّ و گُر: تند تند.
۱۲. مَگ/مَی: مگر.
۱۳. لابد: احتمالاّ.
۱۴. یقین: احتمالاً. نمونه: کُج داره می‌ره؟ یقین داره می‌ره سر کار.

با درخواست اصلاح و تکمیل.

علیرضا فولادی
۱۴۰۳/۰۱/۲۳