💢 یک پیشنهاد و یک پسوند قیدساز در لهجه قمی

پیشنهاد در زبان‌شناسی، میان گویش و لهجه، تمایز وجود دارد. گویش، به شاخه‌‌ای از یک زبان می‌گویند که اولا تفاوت آن با زبان اصلی، زیاد باشد و ثانیا کاربرد آن نیاز به آموزش داشته باشد و ثالثا دارای جنبه قومی باشد، اما لهجه این تفاوت‌ها را با زبان اصلی ندارد و تنها تفاوت‌های آوایی و […]

پیشنهاد
در زبان‌شناسی، میان گویش و لهجه، تمایز وجود دارد.

گویش، به شاخه‌‌ای از یک زبان می‌گویند که اولا تفاوت آن با زبان اصلی، زیاد باشد و ثانیا کاربرد آن نیاز به آموزش داشته باشد و ثالثا دارای جنبه قومی باشد، اما لهجه این تفاوت‌ها را با زبان اصلی ندارد و تنها تفاوت‌های آوایی و واژگانی، آن را از زبان اصلی جدا می‌سازد.

امروزه برای بیشتر اصطلاحات زبان‌شناختی، معادل فارسی پدید آمده است، ولی برای اصطلاح عربی “لهجه” هنوز معادل فارسی به کار نمی‌برند.

اکنون به دنبال آزمون‌های زبان‌شناختی و روان‌شناختی چندی، پیشنهاد نگارنده این است که از این پس، واژه فارسی “آوایش” را جایگزین اصطلاح “لهجه” قرار دهیم.

این پیشنهاد، افزون بر آزمون‌های چندباره، به سه دلیل می‌تواند پسندیده باشد:
اول این که “آوایش” به معنای بر زبان آوردن واژه‌هاست.
دوم این که در واژه‌های مصوب فرهنگستان، واژه‌ی “بازآوایش” به معنای “میزان ماندن صوت در یک فضا پس از خاموشی منبع تولید آن” به کار رفته است.
سوم این که با واژه‌ “گویش” همخوانی آوایی و معنایی دارد، زیرا واژه گویش از بن مضارع فعل گفتن پدید آمده است و طبق یک دیدگاه ریشه‌شناختی، گفتن از ریشه‌ “بِواتن: بِآواییدن: آوا برآوردن” است که ماده آن بنیاد واژه پیشنهادی “آوایش” را تشکیل می‌دهد.

نگارنده همچنین بر آن است که این دست پیشنهادها، نخست با اکراه و سپس در صورت داشتن شرایط، با قبول عام همراه خواهد بود؛ چنان که اوایل استان شدن قم، برای ترغیب مسئولان به توسعه این استان، در روزنامه “قم امروز”، تعبیر “استان‌شهر قم” را مورد استفاده قرار می‌داد و این تعبیر، پس از مدتی حتی در صدا و سیمای قم مورد استفاده قرار گرفت و چه‌بسا موجبات گسترش شهرستانهای کهک و جعفرآباد را فراهم کرد.

و یک پسوند قیدساز در آوایش قمی
در آوایش قمی، یک پسوند ویژه یافتنی است که معنای “در مدت” و به عبارت واضح‌تر، “در حین” می‌دهد و بر این اساس، نوعی قید زمان می‌سازد. این پسوند، همان پسوند “ه” است که دست‌کم به مصدرهای سه فعل “آمدن” و “برگشتن” و “رفتن” می‌پیوندد و معنای “در حین انجام دادن این کارها” را می‌رساند:

اومدنه: آمدنه؛ در حین آمدن.
برگشتنه: در حین برگشتن.
رفتنه: در حین رفتن.

نمونه:
برگشتنه دو ت نون سنگکی بِسّون!: در حین برگشتن، دو تا نان سنگک بخر!

با درخواست اصلاح و تکمیل.

دکتر علیرضا فولادی
۱۴۰۳/۰۲/۰۹