💠 نظری به گذشته تاریخی قم

✍️ محمدرضا بشارتی ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ نام باستانی قم را کمیران دانسته‌اند و نظر به معنای ریشه اجزای این کلمه، می‌توان آن را “شهر آزادگان” یا “شهر ایران” یا “ایرانشهر” معنا کرد. تاسیس قم و نواحی آن را به دوران کیخسرو (کوروش ذوالقرنین) نسبت می‌دهند و شکوفایی این نواحی را به دوران همای بنت بهمن (آتوسا دختر […]

✍️ محمدرضا بشارتی

۱۴۰۰/۱۲/۲۴

نام باستانی قم را کمیران دانسته‌اند و نظر به معنای ریشه اجزای این کلمه، می‌توان آن را “شهر آزادگان” یا “شهر ایران” یا “ایرانشهر” معنا کرد.
تاسیس قم و نواحی آن را به دوران کیخسرو (کوروش ذوالقرنین) نسبت می‌دهند و شکوفایی این نواحی را به دوران همای بنت بهمن (آتوسا دختر کوروش) منتسب دانسته‌اند. از القاب همای بنت بهمن، شمیران بوده است که آن را می‌توان دگر شکل واژه‌های کمیران و چمیران دانست. از جمله القاب همای بنت بهمن، شهرآزاد است که تناسب کاملی با معنای کمیران (شهر آزادگان) دارد. لذا می‌توان گفت ناحیه باستانی قم (از حوالی اصفهان تا دامنه‌های البرز و از سوی دیگر تا نواحی ساوه) در زمان کوروش ذوالقرنین به نام “ایران شهر” موسوم گشته است و محل خانه‌های سران و سرداران حکومت کوروش ذوالقرنین بوده است و بعدها نام کمیران به صورت شمیران، چمران و کمیران (قم) در این نواحی باقی مانده است.
همچنین نقل است که در زمان کیخسرو (کوروش ذوالقرنین) بر فراز کوهی در اطراف قم، آتشکده‌ای تاسیس می‌شود. همچنین نقل است که در دوره اسلامی، آتشکده‌ای باستانی بر فراز کوهی در اطراف قم به مسجد تبدیل می‌شود. هم‌چنین نقل است که خضر الیاس(ع)، پسرخاله ذوالقرنین و از سرداران او بوده است. از جمع این موارد می‌توان پیشنهاد نمود که شاید مسجد کوه خضر، محلی بوده است که در زمان کوروش ذوالقرنین توسط خضر(ع) برای عبادت استفاده می‌شده است و بعدها آتشکده در آنجا تاسیس می‌شود و بعدها به مسجد تبدیل می‌شود. والله اعلم

💢 چند ابهام در یادداشت “نظری به گذشته تاریخی قم”

محمدهادی احسانی
۱۴۰۰/۱۲/۲۴

با سپاس از جناب محمدرضا بشارتی، در یادداشت “نظری به گذشته تاریخی قم” چند ابهام وجود دارد. برای روشن شدن ابهامات مناسب است نویسنده به آنها پاسخ گوید:

یک. کمیران با نسخه‌های خطی کهن ما نمی‌خواند. چون همه جا کمیدان و کمیذان و کمندان است؛ یعنی حرف دال فارسی، واضح و مسلم است.

ب. بر فرض که کمیدان و کمندان را کمیران بخوانیم. بر چه اساسی، آن را شهر آزادان معنا کنیم؟

سه. چه کسی ثابت کرده که کیخسرو همان کورش است؟ و آتوسا همان همای است؟

چهار. در کدام متن کهن، به حضور خضر در ایران فعلی یا کنار کورش، اشاره شده؟

پنج. نسبت خضر و الیاس چیست؟ یکی‌اند؟ یا برادرند؟ نسبتشان با کورش، کجا آمده است؟

البته پاراگراف جمع‌بندی احتمالات در پایان یادداشت، مطلبی است که نمی‌توان به‌راحتی انکارش کرد.

 

پاسخ به چند پرسش

💢 پرسش‌های دقیقی مطرح شده است. در حد وسع به شواهد مرتبط با آنها اشاره می‌کنم.

منابع متعددی (مانند کتاب تاریخ قم قرن چهارم هجری قمری) به جزء “کومه” در نام قم اشاره کرده‌اند. کومه یا خومه یا هومه در زبان‌های هند و اروپایی (مانند زبان فارسی باستان و home در انگلیسی) در معنای خانه و آشیان و محل استقرار است. ایران هم از ریشه آریا و ایر و به معنای نجیبان، آزادگان، صلح‌طلبان و تمثیلا به نوعی معادل فارسی باستان برای ریشه “سلم” عربی است. لذا ترکیب کمیران (که کمندان و دیگر صورت‌های ذکر شده را می‌توان تصحیف و بازنگارشی برای کمیران دانست) به معنای آشیان آزادگان و شهر آزادگان قابل معنایابی می‌شود.

محققان مشهور و متعددی – مانند شاهنامه‌پژوه معاصر جناب آقای جلال خالقی مطلق – روایت کیخسرو را بازروایتی از زندگی کوروش هخامنشی می‌دانند. در تعدادی از منابع تاریخی – مانند کتاب تاریخ ناصری و کتاب تاریخ دارالایمان قم – ذکر شده که شهر قم توسط کیخسرو تاسیس شده است. پس می‌توان موسس قم را کوروش هخامنشی دانست.
در منابع کهن عجمی پایان پادشاهی کیخسرو را ۵۳۱ قبل از میلاد دانسته‌اند که تنها دو سال با پایان حکمرانی کوروش ذوالقرنین (یعنی ۵۲۹ قبل از میلاد) فاصله دارد. هر دوی این شخصیت‌ها را جهانگیر و یگانه زمانه خود دانسته‌اند که نشان می‌دهد هر دو بایستی یک نفر بوده باشند.

اسفندیار، بهمن و همای بنت بهمن، شخصیت‌هایی هستند که بعد از کیخسرو و قبل از دارا و قبل از داراب می زیسته‌اند. می‌دانیم که دارا و داراب، دارای نوعی بازنمود از دوران داریوش هخامنشی هستند. پس همای بنت بهمن (که از خاندان کیانیان یعنی هخامنشیان بوده است) بایستی بعد از کوروش و قبل از داریوش زیسته باشد. ولی کوروش و داریوش تقریبا معاصر هم بوده‌اند. پس همای بنت بهمن هم بایستی معاصر این دو بوده باشد. همای بنت بهمن را فردی مقتدر و صاحب نفوذ در حکومت دانسته‌اند که فرزندش را به حکمرانی رساند. فرزند آتوسا (دختر کوروش) هم پس از داریوش، با وجود رقبای زیاد، به پادشاهی رسید. این شواهد نشان می دهد که احتمالا آتوسا (هوتوسا) همان هومای بایستی باشد. برخی پژوهشگران معاصر هم احتمال این همانی آتوسا و هومای را مطرح کرده‌اند.

درباره ذوالقرنین بودن کوروش تا به حال تحقیقات زیادی هم له و هم علیه این نظریه منتشر شده است. نظر مساعد علامه طباطبائی(ره) مهم‌ترین دلیل برای ما پیرامون ذوالقرنین بودن کوروش می‌تواند باشد. البته این مفسر بزرگوار، با ملاحظه دلایل و شواهد این ترجیح را از بین افراد مشهور تاریخ برای ذوالقرنین بودن کوروش مطرح کرده‌اند. در این مجال نمی‌توان شواهد و دلایل ذوالقرنین بودن کوروش را مرور و بررسی کرد ولی این دلایل متعدد، متنوع و برخی از آنها دارای استحکام خوبی است.

منابع کهن تاریخی خضر را شاهزاده‌ای فارسی (مثلا نقلی از عبدالله بن شوذب) و پسرخاله ذوالقرنین دانسته‌اند که نام کوچکش ایلیا بوده است. لذا احتمالا منظور از خضر الیاس(ع) همان خضری است که نام کوچکش ایلیاست. والله اعلم
این ایلیا را نبایستی با ایلیای متقدم که حدود ۳۰۰ قبل از ذوالقرنین می‌زیست و بنی اسرائیل او را الیاس نبی(ع) می‌خوانند خلط نمود. لذا دو الیاس داریم : ۱. الیاس اکبر یا الیاس نبی(ع). ۲. الیاس اصغر یا خضر الیاس (ع).

شواهد متعددی در زمینه موارد مطرح شده وجود دارد که انشاء الله توفیق داشته باشم در مقاله‌ای جامع تقدیم حضور شما و مخاطبان فرهیخته کانال قم‌پژوهی بنمایم.

باز هم از لطف و بزرگواری شما و همراهی مخاطبان محترم کانال وزین قم پژوهی کمال تشکر و سپاس را دارم.